محل تبلیغات شما

خوانندگان محترمي که تلويزيون دهه 60 را به خاطر دارند، خوب مي دانند که مستقيم گويي و شعار زدگي ويژگي تلويزيون ايران بود. بعنوان نمونه، دوربين را در مقابل عالم بزرگي مثل آيت ا. جوادي آملي مي کاشتند و ايشان با لحن منحصر به فرد خودشان و البته ادبيات حوزوي، به مردم درس نهج البلاغه مي دادند. مباحثي عموما سنگين که کمتر کسي مي توانست از آنها استفاده کند. تا اينکه در دهه هفتاد، رويکرد تلويزيون عوض شد و حرفه اي تر عمل کردند. آنها بجاي اين کار، روي سريال بي نظير امام علي (ع) سرمايه گذاري کردند که درس عملي نهج البلاغه بود و در زمان خود رکورد مخاطب تاريخ صدا و سيما را شکست. اين رويکرد موفقيت آميز بود و بعدها با سريالهاي ديني و مذهبي ديگري نظير يوسف (ع)، اصحاب کهف، امام رضا (ع) و مختارنامه تکرار شد و هر کدام موفقيت هاي خودشان را داشتند.

اما با وجود توليد سريالهاي متعدد با موضوعات اجتماعي و خانوادگي، اين موفقيتها در ژانرهاي ديگر تکرار نشد. مردم تشنه موضوعات اجتماعي بودند و هستند. اما تلويزيون ايران نتوانست از لاک شعارزدگي خارج شود و اتفاقا از همين موضع بود که در مقابل سيل سريالهاي خانوادگي و اجتماعي شبکه هاي رقيب ماهواره اي و يا حتي شبکه هاي توزيع غيررسمي فيلم  وسريال خارجي کم آورد و بجاي توليد سريال هاي جذاب و موثر، اثرات تخريبي سريالهاي ديگران را بر خانواده هاي ايراني مطرح کرد.

ريشه کاميابي و ناکامي تلويزيون ايران در جلب و جذب مخاطب را بايد در نگاه هنري و رويکرد مخاطب مدارانه و يا رسانه مدارانه آن به موضوعات و ژانرهاي مختلف جست. اين اتفاق، بطور نسبي در ژانر مذهبي رخ داد. چون نقطه مشترک سه حوزه نياز، خواست و مصلحت مخاطب در موضوعات مذهبي، بسيار فراختر از موضوعات اجتماعي است. در واقع وقتي سريال امام علي (ع) توليد و پخش مي شود، مديران رسانه ملي از بابت اينکه اين موضوع به مصلحت مخاطب است اطمينان دارند (بعنوان درس عملي و رفتاري نهج البلاغه). از سوي ديگر، درام موجود در سريال (با تمرکز روي نقش قطام) بخشي از نياز مخاطبان به سرگرمي و هيجان را تأمين مي کند و از همه مهمتر، اين همان موضوع و شيوه پرداختي است که مورد خواست مخاطب نيز هست و قطعا از آن استقبال خواهد کرد (ناگفته هاي زندگي امام علي ع» در قالب درام و سريال تلويزيوني). از منظر رسانه و ارتباط آن با مخاطب، به اين رابطه مي گويند بازي برد _ برد با رسانه و مخاطب.

غير از اين رابطه، سه رابطه ديگر هست که هيچکدام براي هيچيک از طرفين رسانه و مخاطب قابل قبول نيست. رابطه برد رسانه _ باخت مخاطب، رابطه باخت رسانه _ برد مخاطب و در نهايت رابطه باخت باخت براي هر دو. ممکن است براي تک تک اين رابطه ها، مصاديقي در ذهن مخاطب اين سطور خطور کند، اما واقعيت اين است که ارزيابي دقيق سريالها از منظر رابطه برد يا باخت رسانه و يا مخاطب، کار بسيار سختي است. اولا معيار و ارزش گذاري سريالها از منظر مخاطب بايد به روش هاي علمي، قابل تعميم و با اعتبار بالا (قابليت تکرار نتايج) انجام شود و ثانيا ارزيابي خود سريالها از موضع رسانه بايد فارغ از ارزشداوري رايج در درون ساختار رسانه صورت پذيرد که هر دو مستم صرف وقت و هزينه است و با ظن و گمان هم نمي توان از رابطه برد و باخت بين رسانه و مخاطب سخن گفت.

اين مطلب را بعنوان مقدمه و زمينه ذهني آوردم تا تحليلي کوتاه و کارشناسي درباره رويکرد رسانه ملي در مناسبت ماه مبارک رمضان طي چند سال اخير و در نهايت امسال ارائه کنم. بزرگترين موفقيت تلويزيون در زمينه سريالهاي رمضاني طي چند سال اخير اين بود که تابوي دوری از نشاط و شادابي را در این ماه شکست و در توليدات نمايشي و ترکيبي خود، رويکرد نشاط معنوي را در پيش گرفت. اين رويکرد در برخي سريالهاي ماندگار رمضاني نظير او يک فرشته بود، صاحبدلان، دود کش و نظاير آن و برنامه پرمخاطبي چون ماه عسل، رويکرد موفقيت آميزي است. ضمن اينکه موسيقي متعارف، ادامه پخش فيلم ها و سريالهاي ايراني و خارجي و برنامه هاي مخاطبان کودک، جوان، خانواده و فرهيختگان در این ماه، رويکرد نشاط و شادي معنوي را حفظ مي کند.

سريالهاي رمضاني سيماي جمهوري اسلامي ايران را از حيث محتوا و رويکرد مي توان به سه دوره تقسيم کرد :

دوره اول : دوره توليد و پخش سريالهاي ماورايي و تخيلي _ مذهبي که گاه باورهاي مردم را به نقش نيروهاي ماورايي نظير شيطان و يا زندگي پس از مرگ به چالش مي کشيد، مثل سريال او يک فرشته بود، اغماء، پنجمين خورشيد و پنج کيلومتر تا بهشت.

دوره دوم : دوره توليد و پخش سريالهاي خانوادگي طنز و شاد که عموما با هدف خنداندن و سرگرم کردن مردم توليد مي شدند، مثل خانه به دوش، متهم گريخت و بزنگاه که در توليد آنها، اشاره به مناسبت ماه مبارک رمضان مشهود بود. (يعني داستان در ماه رمضان اتفاق مي افتاد.)

دوره سوم : دوره توليد و پخش سريالهاي خانوادگي طنز و شاد که در اغلب آنها، ويژگي رمضاني بودن سريال نمود و بروز عيني نداشته و يا اساسا اشاره نچسبي به موضوع ماه مبارک در آنها شده است. نظير سريالهاي هفت سنگ، جاده قديم، شمعدوني، پايتخت 4 و دردسرهاي عظيم 2. (البته بنا به دلايلي سريال هاي شمعدوني و جاده قديم از کندکتور پخش سيما در رمضان سال 93 خارج و در بهار 94 به ترتيب از شبکه سه و شبکه يک پخش شدند.)

البته در هر يک از اين دوره ها، سريالهاي ديني و اجتماعي نسبتا وزيني نظير شبهاي زاينده رود و صاحبدلان نيز پخش شد که عموما از نظر ميزان تماشا، در رده هاي سوم و چهارم قرار مي گرفتند. در يک نگاه کلي به روند محتوايي و رويکرد سريالهاي رمضاني تلويزيون، مي توان نوعي بلاتکليفي و سردرگمي را در مديران و برنامه ريزان رسانه ملي تشخيص داد. آنها خوب مي دانند که ماه رمضان ديگر مثل گذشته، ماه موسيقي هاي سنگين و قطع سريالهاي شاد و جذاب نيست. آنها همچنين اين نکته را هم به تجربه و در بازخورد سريالهاي دوره اول دريافتند که ماه مبارک رمضان، برای توليد سريالهاي غامض و ماورايي و به چالش کشيدن اعتقادات مردم هم مناسب نيست. بنابراين به نظر مي رسد آنها شاخص سريال شاد و در خور و شأن ماه مبارک رمضان را گم کرده اند و اين در شرايطي رخ داده است که وسعت حطيه مشترک سه حوزه خواست، نياز و مصلحت مخاطب در ماه مبارک رمضان فراختر از ماههاي ديگر سال است و آنها در بهترين و به اصطلاح پيک ترين ساعت هاي تلويزيون، محتوايي را به مخاطبان خود عرضه مي کنند که گاه نه تنها محتوايي با نشاط معنوي و متناسب با فضاي ماه مبارک رمضان ندارند، بلکه گاه فرسنگ ها با اين حال و هوا و فضا فاصله دارند و چه بسا از سوي مردم و محافل ديني هم مورد مذمت قرار می گيرند.

پرواضح است که رسانه ملي با توليد سريالهايي از اين دست، در رويارويي رسانه اي با رقباي ريز و درشت خود نيز توفيق لازم را نخواهد يافت. اقتباس ناشيانه از يک سريال فمينيستي و مبتذل ماهواره اي در يک سريال توليد سيماي جمهوري اسلامي ايران (با قصد پخش در ماه مبارک رمضان، که بعدا پخش آن به فرصتي ديگر موکول شد)، نقطه اوج اين ناشيگري بود.

سريال هاي رمضاني امسال، در ادامه روند ناصحيح توليد سريالهاي رمضاني در رسانه ملي، قابل تحليل و بررسي هستند. منهاي سريال گاهي به پشت سر نگاه کن» که از مضموني اجتماعي و مذهبي برخوردار است، دو سريال پايتخت 4 و دردسرهاي عظيم 2، ضعيف ترين کارنامه سريال رمضاني سيما را رقم زدند. دو سريالي که نه از نظر موضوعي و نه از نظر محتوا و پيام، هيچ ارتباط داستاني با ماه مبارک رمضان نداشتند و صرفا بنا به تشخيص مديران رسانه ملي و بخاطر اام پخش در اين ماه، وانمود مي شود که بخشي از داستان سريال در ماه مبارک رمضان اتفاق افتاده است. سريال پايتخت در مقايسه با سه سري قبل خود، ضعيف ترين سريال بود. در طول چندين قسمت، بيننده اتفاق مشخص و يا درام تأثيرگذاري از سريال نمي بيند. از اين حيث اين سري با پايتخت 1 و 2 و حتي 3 قابل قياس نيست. سرعت و شتاب براي توليد و رساندن به پخش در جاي جاي سکانس ها موج مي زند. اصرار بر لودگي بجاي طنز با تمرکز بر نقش شخصيت ارسطو و نقي و تکيه کلام هاي نخ نما، تمام تلاش سازندگان اين سريال براي جلب رضايت مخاطب بود. اين سريال به يکي از مهمترين موضوعات اجتماعي حاضر جامعه ايراني، يعني حضور اجتماعي زن و تعارض هاي محتمل در وظايف تربيتي و همسرداري زن، با ديد فمينيستي اشاره داشت و اتفاقا مهمترين تعليق و درام خود را هم در همين قصه فرعي جستجو می کرد. اما در نهايت نتوانست از عهده نتيجه گيري برآيد. اشتباه نکنيد، منظورم نتيجه گيري سريال از يک قصه عادي نيست. رسانه اي ها يک اصل مهم دارند و مي گويند : در ساخت فيلم يا سريال، از جايي شروع کنيد که مخاطب شما مي خواهد، اما جايي اثر خود را خاتمه دهيد که خودتان مي خواهيد.» فيلم ساز هرگز نبايد نتيجه و پيام قصه خود را داد بزند و يا بجاي مخاطب، نتيجه گيري کند. بلکه او بايد مقدمات و پيش شرط هاي قضاوت درست و يادگيري را فراهم کرده و در نهايت، نتيجه گيري و اثربخشي را به مخاطب واگذارد. اثري که چنين خصلتي نداشته باشد، خنثي و گاه با ناشيگري در پرداخت، نتيجه عکس براي رسانه خواهد داشت. در سريال پايتخت 4، هما، همسر نقي معمولي به شوراي شهر راه مي يابد و اين موضوع چالشهايي را در خانواده او خصوصا با همسرش پديد مي آورد. اين چالش در نهايت به تعارض و حتي تهديد به طلاق هم منجر مي شود. اما همه اين تعارض ها با تغيير يک سکانس از صحنه آتش زدن نقي معمولي و انتقال هما به بيمارستان، در آمبولانس، رفع مي شود و زندگي آن دو، دوباره شيرين مي شود! در حاليکه نويسنده، پارانتزي را که در ذهن مخاطب در مورد نگاه فمينيستي به حضور اجتماعي زن باز کرده است، هنوز نبسته و اين براي سازندگان يک سريال با عقبه پرمخاطب، تجربه کاملا ناموفقي است.

در مورد سريال دردسرهاي عظيم 2 هم ايرادات فوق صدق مي کند. اين سريال داستان ضعيفي دارد و در گره افکني عطف اول داستان، نقش و حضور نويسنده کاملا مشهود و آزار دهنده است. عموي بهار ازدواج او را با لطيف دچار مشکل مي کند و درست در لحظه اي که بايد علت شک خود را به لطيف توضيح دهد، با يک اتفاق عجيب آنهم در جريان جراحي قلب مي ميرد. تقريبا کل داستان روي چنين بناي ضعيفي شکل گرفته و ساير قصه ها و شخصيت ها فرعي هستند. به همين خاطر، سريال از استحکام و در نهايت اثربخشي لازم برخوردار نيست. اين سريال نيز همچون پايتخت 4، به ناچار، تکيه کلام ها را دستاويز جلب مخاطب خود قرار داده که در اين حيطه نيز کاملا ناموفق بوده است. از ايرادات حيرت انگيز اين سريال، اصرار بر نقش منفي مادري است که فرزند جوان خود را از دست داده و واکنش مورد انتظاري از يک مادر ايراني در او مشاهده نمي شود. نقش همسر او نيز (پدر منصور و مقصود حصاري)، هيچ سنخيتي با ويژگي هاي يک مرد و يا پدر ايراني ندارد. آنها و پسرشان منصور، صرفا حضور دارند تا قصه نخ نماي ازدواج بهار و لطيف را به چالش بکشند و در نهايت، پاياني از نوع فيلم هاي هندي را براي خانواده فرزند مرحومشان مقصود رقم بزنند. در اين سريال، نقش آفريني بازيگران بزرگي چون مهدي هاشمي هم کمکي به گيرايي و جذابيت سريال نمي کند، چون مشکل اين سريال، مشکل داستان است، نه بازي و يا حتي کارگرداني.

البته ما قبول داريم که مردم طنز و شوخي را مي پسندند و اين مطالبه در ماه مبارک رمضان، بيش از هر زمان ديگري است. اما همان مردم، در فضاي معنوي روزه داري سير مي کنند و خنده و شوخي را در معنا و قواره موجه خود مي پسندند. مديران رسانه ملي در حوزه تلويزيون و مخصوصا توليد کنندگان فيلم و سريال، بايد به اين نکته مهم توجه داشته باشند که ماه مبارک رمضان، فرصت ارزشمندي براي رسانه ملي است تا با بخش مهمي از مخاطبان خود آشتي کنند. مخاطباني که ديگر مثل گذشته منفعل و ملتزم به انتخاب شبکه هاي داخلي تلويزيون نيستند. مخاطب امروز رسانه، گزينشگر، فعال و پوياست. به نظر مي رسد رسانه ملي، راهي جز رويکرد سريال هاي ژانر مذهبي را در توليد سريالهاي اجتماعي و خانوادگي ندارد و براي اين کار، ايده پردازان و هنرمندان سينما و تلويزيون بايد در مورد موضوعات، ايده ها و رويکرد هاي سريالهاي تلويزيون به اتفاق نظر برسند. هدف مهمي که با توجه به تجربه توليد سريالهاي موفق، موثر و فاخر مذهبي، دور از ذهن يا دسترس نيست. 

جای خالی او پر نمی شود

وقتی مادر نداری، یعنی هیچی نداری

چقدر خسته ام از روزمرگی

مي ,سريال ,رسانه ,سريالهاي ,مخاطب ,توليد ,ماه مبارک ,و در ,و يا ,را در ,مبارک رمضان ,جمهوري اسلامي ايران ,سيماي جمهوري اسلامي

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها